احساس هویت عامل شکوفایی در هر سنی
شاید جای تعجب داشته باشد که چه عاملی باعث میشود که یک یک زن نیمه شب با عشق و علاقه از خواب ناز خود بیدار شود و نگاهش را به کودکش بدوزد که مبادا در حین خواب اتفاق بدی برایش بیفتد و اذیت شود و یا نتواند به خوبی بخوابد. این در حالی است که میداند این کودک هیچگاه نه میخواهد و نه اگر بخواهد میتواند که این زحماتش را جبران کند.
و یا مثلا چگونه میشود که یک مرد تمام ناملایمات دنیای بیرون را تحمل کند و سختی های زندگی را بپذیرد تا آنکه فرزندش در آرامش و آسودگی زندگی و رشد کند در حالی که شاید همین پدر فرزند دیگری داشته باشد که نه تنها تاکنون سپاسگزار او نبوده بلکه ممکن است احترام و ادبش را هم فراموش کرده باشد.
و یا چگونه یک معلم به سادگی از خود میزند و رنج های بسیاری را قبول میکند برای رشد و تربیت یک دانش آموز و کمال شاگردش از شیرین ترین لحظات زندگیش خواهد بود و این در حالیست که میداند همین دانش آموز به سادگی این معلم را فراموش خواهد کرد و اگر هم فراموش نکند، ذره ای نخواهد توانست جبران دغدغه ها و رنج های معلم خود را داشته باشد.
شاید بتوان تمام این ها را در یک واژه خلاصه کرد و آن هم هویت است.
یک زن وقتی که هویت مادر بودن را بپذیرد ، برای هویتش فداکاری هایی خواهد کرد مثال زدنی و بدون هیچ درخواست، دستور و یا حقوق و پاداشی. زیرا که خود را با این هویت خاص تعریف کرده و لازمه مادر بودن را این از خود گذشتگی ها میداند و با این هویت از مسئولیت هایش لذت میبرد و در چنین جایگاهی حرف از پاداش زدن تنها پایین آوردن حقیقت این هویت است.
یک مادر کمال خود را در کمال این عنوان و هویت مادر بودن میبیند و الا اصلا مادر نیست.
یک مادر وقتی خود این هویت را پذیرفت ، تمام مسئولیت های آن را نیز با جان و دل قبول کرده است، و چقدر عجیب آنکه این مسئولیت های سخت را با عشق و علاقه انجام میدهد.
به همین منوال یک پدر و یک معلم با علاقه تمام از خود گذشتگی کرده و مسئولیت های خود را صرفا برای تحقق این هویت و بدون انتظار کوچکترین پاداشی انجام خواهد داد و البته از هرگونه ارتباط احساسی که بوی محبت میدهد استقبال کرده و دلش را گرم میکند. زیرا که از لازمه های هویتش محسوب شده و شیرینی این هویت همان ظهور عواطف و احساسات است.
حال اگر دقت کنیم میبینیم که این پذیرش و انجام مسئولیت های تابع یک هویت، در سطوح مختلف بسیار زیاد است. تا آنجا که اگر کسی هویتی را به معنای صحیح آن بپذیرد، با علاقه و لذت مسئولیت های آن را نیز خواهد پذیرفت و انجام خواهد داد.
من باب مثال یک کارمند وقتی که کار را از خود بداند و نتیجه تلاش خود را لمس کند و احساس هویت داشته باشد، با عشق و علاقه و بدون نیاز به تذکر کارش را انجام خواهد داد
به همین شکل در مسئولیت های جزئی زندگی نیز به همین شکل خواهد بود.
اکنون یک حقیقت ارزشمند بدست می آید و آن اینست که اگر ما یک مسئولیتی را به کسی بسپاریم(البته به معنای صحیح آن نه به معنای وظیفه) و اگر وی در این مسئولیت خود احساس هویت کند ، شاهد آن خواهیم بود که او با عشق و علاقه آن کار را انجام خواهد داد و نیازی به نظارت و تذکر نیست و خودش آن کار را رشد نیز خواهد داد.
از جمله مواردی که باعث عدم تحقق ایجاد حس هویت در کودک میشود، نظارت و احیانا دخالت مستقیم بر حسن انجام اون کار و مسئولیته.
شرایط صحیح سپردن مسئولیت بحث جداگانه ای میطلبد که در جای دیگر گفته خواهد شد.
حال ما به عنوان پدر، مادر و یا معلم باید سعی کنیم که فرزند و دانش آموزمان از مسئولیتش احساس هویت و از خود دانستن داشته باشد تا پس از آن صرفا شاهد انجام آن مسئولیت همراه با رشد کودکمان خواهیم بود.
امیرحسین شاه محمدی
هرگونه کپی برداری همراه با ذکر منبع حلال و بدون اشکال است.