الگو سازی در تربیت
یکی از نکات پر اهمیت که قبل تر هم راجع به آن صحبت کردیم تربیت غیر مستقیم بود و گفتیم که در تربیت نباید ارزش ها و هنجار ها را به صورت دیکته شده به متربی آموزش داد و بلکه باید با یک فضا سازی مناسب به صورت غیر مستقیم متربی را در معرض ارزش ها و هنجار ها قرار دهیم.
در تربیت مستقیم شاهد آفات زیادی خواهیم بود که تعدادی را به طور اجمالی در آثار تشویق و تنبیه مطرح کردیم و باید بدانیم که در تربیت مستقیم ما قبل از آنکه فرصت تعمق و تأمل را به متربی بدهیم ، او را در مقابل نتیجه نهایی قرار میدهیم و باید بدانیم که در تربیت مستقیم در حقیقت تربیت معنا پیدا نمیکند بلکه صرفا نکاتی نظری را آموزش میدهیم و چون آموزش بر اساس موقعیت است ، نتایج منفی مختلفی را به ثمر خواهد نشاند.
خلاصه آنکه ما نمیخواهیم متربی را تربیت کنیم بلکه میخواهیم بستر و فضایی را فراهم کنیم تا متربی در آن ارزش ها را بفهمد و کم کم آن ها را دریافت کند و به مرور بر اساس آن ها عمل نماید.
و شاید این بیان را به طور خلاصه بتوانیم در آن حدیث معروف دریافت کنیم که حضرت فرمودند که مردم را با اعمالتان دعوت کنید و نه با زبانتان.
حال یکی از مهمترین ابزار های تربیت غیر مستقیم ، الگو سازی است.
یعنی آنکه ما به جای گفتن و بیان ارزش ها ، ابتدا خودمان و سپس افراد حاضر در مجموعه به آن ارزش ها عمل نمائیم.
مثلا به جای اینکه به طور مستقیم به فرزندمان بگوییم که وقتی با بزرگتر و یا حتی هم سن و کوچکتر خود مواجه شدی به او سلام کن ، خودمان و همسرمان این عادت را همیشه داشته باشیم و سعی کنیم همیشه به این شکل رفتار کنیم.
این رفتار الگوسازی که از ابزار های اصلی تربیت غیر مستقیم است برای همه سنین لازم و ضروری بوده و صرفا در سنین مختلف ظاهر آن کمی فرق کرده و در بعضی سال ها نیاز به مکمل نیز دارد.
در هفت سال اول که همین رفتار کفایت کرده و فقط باید جلوی چشم متربی باشد و حتی اگر ساختگی هم باشد هیچ اشکالی ندارد ولی متربی مخاطب قرار نگیرد و همچنین باید مراقب باشیم که هیچ وقت الگوی معکوس و ناهنجار (ضد ارزش) در پیرامون متربی نباشد که منتهی به دوگانگی خواهد شد.
در هفت سال دوم میبایست در کنار آن به ایجاد ساختار و مرزبندی ها دقت بالایی داشته باشیم که خود توضیح مفصل لازم دارد و در چند جا اشاره کردیم.
در هفت سال سوم نیازی نیست لزوما در جلوی چشم متربی باشد و خود متربی متوجه میشود و چه بسا خود این جلوی چشم بودن منتهی به رفتار مصنوعی و نتیجه عکس شود و همچنین باید در فضای غیر موقعیت آن موضوع بر سر مبانی آن صحبت گنیم و بتوانیم با صحبت دو طرفه متربی را متقاعد کنیم که کدام ارزش و کدام ضد ارزش است و در این بازه سنی دیگر لزومی ندارد به طور کامل از ظهور الگو های ضد ارزش جلوگیری کنیم چون به خاطره دایره فکر و ارتباط متربی در عمل نمیتوانیم چنین محیط ایزوله ای را ایجاد کنیم و البته دقت کنیم که صحبت سر متوجه شدن ضد ارزش هاست نه آنکه بخواهیم متربی را در این فضای پر از مشکل رها کنیم .
صحبت سر آن است که عزت نفس و شخصیت متربی همواره بسیار مهم بوده ولی در این هفت سال سوم اهمیت بسیار بیشتر و حساس تری پیدا میکند.
سعی شد به طور خلاصه یک اشاره ای به مکمل ها و لازمه های الگو سازی داشته باشیم تا همه سنین را با یک نسخه تربیت نکنیم اما این اشاره بیشتر قالب جمعبندی داشته و لازم است هر کدام از این ها در قالب جلسات دو طرفه و کارگاهی مورد بحث و صحبت قرار گیرند.
در نهایت موضوع را با این جمله جمع بندی کنیم که در قدم اول ما میبایست در تربیت یک الگوی صحیح ارزشی باشیم و در غیر این صورت تذکر و صحبت و نصیحت غالباً نتیجه عکس خواهد داشت.
امیرحسین شاه محمدی